حجت الاسلام حسن امان الهی

استاد دانشگاه و مشاور خانواده

حجت الاسلام حسن امان الهی

استاد دانشگاه و مشاور خانواده

با نگاهی ویژه به مقوله خانواده و محبت

"مطالب گاهاً به روز رسانی می گردند؛ به کانال ما در شبکه های اجتماعی ملحق شوید"

۲۸فروردين

واژه پرخاشگری به دلیل دو معنای متفاوت که از ریشه لاتین آن ، یعنی aggredi ( به معنای پیش رفتن و نزدیک شدن ) ، حاصل می شود لفظی گیج کننده است . این واژه ، از یک سو به معنای نزدیک شدن به فرد دیگر برای مشورت یا نصیحت کردن است و از سوی دیگر ، به معنای رایج تر پرخاشگری یعنی همان توصیفی است که من برای این واژه دارم : » حرکت علیه » یا » حرکت به قصد آسیب رساندن » .

فرد پرخاشگر احساسات ، خواسته ها و عقایدش را از طریق آسیب رساندن به دیگران ابراز می کند . او ، تقریبا همیشه ، برنده بحث است . گاه به نظر می رسد که فرد پرخاشگر » دچار احساس حقارت » است .

ممکن است با صدای بلند صحبت کند و بد دهن ، بی شرم یا مسخره کننده باشد . ممکن است با منشی ها و پیشخدمت ها ، به خاطر خدمات نامناسب آنان ، دعوا کند و ممکن است بر زیر دستان و اعضای خانواده اش تسلط داشته باشد و اصرار کند که در مورد بخش های مهم یک گفتگو ، حرف آخر را او بیان کند .

شخص پرخاشگر مایل است که بر دیگران غالب باشد . دیدگاه او این است که : »این ، آن چیزی است که من می خواهم ؛ چیزی که تو می خواهی ، اهمیت کمتری دارد – یا اصلا مهم نیست .

 کارولینا ماریا دوخسوس زنی که در یکی از زاغه های برزیل ، گرفتار فقر شده بود کتاب دردناکی نوشت که در آن به پرخاشگری بسیاری از ثروتمندان حمله کرد : » آنچه من علیه آن شوریده ام ، طمع مردانی است که مردان دیگر را چنان  می فشارند که گویی ، پرتقالی بیش نیستند .

پرخاشگر کسی است که می کوشد نیازهای خود را ، حتی به قیمت آسیب رساندن به دیگران ، ارضاء کند . بخش قابل توجهی از جمعیت را افراد پرخاشگر تشکیل می دهد . چرا ؟ حداقل ، تا حدی به این دلیل که پرخاشگری آنان ، برایشان نتایج خوبی را به دنبال داشته است . پرخاشگری سه پیامد اساسی دارد که تا حدی با یکدیگرمرتبط هستند . افراد پرخاشگر ، احتمالا به خواسته های مادی و اهداف مورد نظر خود و دیگران کنترل قابل توجهی دارند .

در جامعه ما ، شخص پرخاشگر مستعد جستجو و رسیدن به همه چیزهایی است که آنها را می خواهد . او ، در مقایسه با فرد سلطه پذیر ، اغلب ، به ذخیره بیشتری را مایملک دنیوی دست می یابد و می خواهد مطمئن  شود که نیازهای مادی اش ارضاء می شوند . برای بسیاری از ما که به سختی می کوشیم تا خرج و دخل خود را متعادل کنیم ، این فایده پرخاشگری جاذبه کمی ندارد .

به نظر می رسد که فرد پرخاشگر ، در مقایسه با فرد مطیع تر ، توانایی بیشتری برای دفاع از خود دارد . پرخاشگر بودن ، در طول قرنها ، با بقای فیزیکی پیوند خورده است . در جامعه ای که مشخصه آن خصومت ، مبارزه و رقابت افسار گسیخته است ، فرد پرخاشگر کمتر آسیب پذیرخواهد بود . توماس هنری هاکسلی ، زیست شناس انگلیسی قرن نوزدهم که نظریه تکامل چالز داروین را رواج ( و تا حدی نیزتغییر )داده ، گفته است مبارزه مخرب ، در دنیای حیوانات شایع تر است و پیوسته ، قوی ترین ، زرنگ ترین و مکارترین [ حیوان ] زنده می ماند تا روزی دیگر را به مبارزه بگذراند .

مردم ، با توجه به وضعیت رفاهی خوب فعلی ما ، زنده می مانند مگر آن که بیماری ، آن هم اغلب در سنین پیری ، آنان را از پا در آورد . اما در رقابت میان شرکت ها یا افراد برای کسب موقعیت های محوری در صنعت ، دولت و یا حتی موسسات غیر انتفاعی مانند کلیسا ، افراد پرخاشگر موفق تر بوده و حداقل در کوتاه مدت دوام بیشتری می آورند . به نظر می رسد که در مقایسه با سلطه پذیری ، به پرخاشگری سود سخاوتمندانه تری تعلق می گیرد .

فرد پرخاشگر ، معمولا بسیار کنترل کننده است . او از طریق جاذبه ای جادویی ، و یا کاربرد آشکار زور ، دیگران را کنترل می کند . او دیگران را وادار می سازد که دستوراتش را انجام دهند . اوضاع بر وفق مراد اوست و او در شکل دادن به سرنوشت خویش بسیار فعال است . این کنترل ، برای افراد پرخاشگری ، بسیار ارزشمند تلقی می شود .

 

مضرات پرخاشگری

 

پرخاشگری ، پیامدهای منفی بالقوه و متعددی دارد . این پیامدها شامل ترس ، تحریک پرخاشگری متقابل ، از دست دادن کنترل ، احساس گناه ، دورشدن از صفات انسانی ، بیزاری از مردم ، کاهش سلامتی و ایجاد جامعه ای است که زندگی را بسیار خطرناک می سازد و این خطر حتی زندگی راحت و ایمن فرد پرخاشگر را نیز تهدید می کند .

یکی از پیامدهای پرخاشگری افزایش ترس است . بسیاری از مردم ، نه به دلیل قوی بودن که بیشتر به دلیل احساس ضعف ، رفتاری پرخاشگرانه دارند . این رفتار پرخاشگرانه ، خود ، دشمنانی را پدید می  آورد که  در نهایت ، آنان را آسیب پذیرتر و ترسوتر می سازد .

ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا و نزدیک ترین مشاورانش ، اغلب اقدام به پرخاشگری می کردند . ماجرای واترگیت و دیگر رسوایی های کاخ سفید ، همان طور که جان میچل ، دادستان پیشین نشان داده است ، آن قدر که از ترس از کنترل خارج شدن اوضاع ریشه می گرفت از اعتماد به قدرت ناشی نمی شد . به گفته چارلز کالسون ، مشاور مخصوص اسبق کاخ سفید ، نکته ای که در مورد واترگیت کاملا به غلط درک شده است ، آن است که همه فکر می کنند افراد پیرامون رئیس جمهور ، سرمست از احساس قدرت بودند .. .اما ..[ در واقع ، همه آنان ] مملو از احساس عدم امنیت بودند و این احساس عدم امنیت ، به نوعی بدگمانی یا پارا نویا منجر شد . ما به جملاتی که علیه ما مطرح می شد و بسیاری از موارد دیگر ، واکنش شدیدی نشان می دادیم .

دومین پیامد منفی پرخاشگری ، با مورد نخست ارتباط دارد . پرخاشگری ، ضد خود را پدید می آورد و نابودی خود را تسهیل می کند . ما اغلب ، از شرکت کنندگان کارگاه های آموزشی مهارت های ارتباطی خود می پرسیم با افرادی که نسبت به آنان به شکلی مقتدرانه ( پرخاشگرانه ) رفتار کرده اند ، چگونه برخورد کرده اند . روش هایی که آنان ( و افراد دیگر ) برا ی مقابله با رفتار پرخاشگرانه به کار می برند به  طور معمول شامل مواردی چون مقاومت ،سرزنش ، نافرمانی ، خرابکاری ، مقابله به مثل ، متحد شدن [ با افراد دیگر ] ، دروغگویی و سرپوش گذاردن [ یا پنهانکاری ] می شود .

خردمندان ،قرن ها در مورد توان بالقوه پرخاشگری ، برای انهدام فرد پرخاشگر اظهار نظر کرده اند . کتاب قدیمی استر ،داستان وزیر بسیار پرخاشگر و مقتدر ایرانی ، هامان را نقل می کند که در دوره ای از زندگی ، مهم ترین هدف او ، کشتن مردخای بود . کسی که تنها گناهش آن بود که به اندازه کافی ، پیش پای هامان به خاک نمی افتاد . هامان دستور داد تا چوبه دار عظیمی برای اعدام عامل نارضایتی اش ساخته شود . اما سرانجام ، خود او بر داری آویخته شد که برای کشتن مرخای برپا کرده بود .

سومین احتمال در رفتار پرخاشگرانه آن است که اغلب به از دست رفتن کنترل منجر می شود . این مورد ، همچون بسیاری دیگر از اشکالات رفتار پرخاشگرانه و یا سلطه پذیرانه ، تناقض آمیز است ، زیرا رفتار پرخاشگرانه مقداری از کنترل فرد را بر زندگی خود و دیگران فراهم می کند . با وجود این و از سوی دیگر ، اعمال کنترل بر زندگی افراد دیگر ، آزادی خود فرد را نیز محدود می سازد . اگر من از طریق پرخاشگری فعالیت شما را کنترل کنم ، نظارت بر شما وقت و انرژی مرا خواهد گرفت ، که این نوعی از بندگی خود – تحمیل شده را به وجود می آورد . کنترل کردن شدید دیگران ، تقریبا به همان اندازه ناگوار است که فردی بخواهد خود را در اختیار دیگران قرار دهد تا زندگی او را کنترل کنند . فرانسیس بیکن در قرن شانزدهم ، راجع به این وضعیت تناقض آمیز چنین نظر می دهد : » میل به کسب قدرت و از دست دادن آزادی ، تمایلی عجیب است » .

احساس گناه ناشی از سوءاستفاده فرد پرخاشگر از قدرت ، دیگر پیامد ناخوشایند پرخاشگری است . اگر چه ممکن است حساسیت فرد پرخاشگر نسبت به گرفتاری دیگران ، کند تر از افراد عادی ظاهر شود ، اما او به ندرت دچار چنان نقص وجدان و فقدان رحم و شفقتی است که با وجود بسیاری از رفتارهای سلطه جویانه اس ، از عذاب های احساس گناه در رنج نباشد .

به علاوه پرخاشگری ، موجب دور شدن فرد پرخاشگر از صفات انسانی می شود . همه ما برای عشق ورزیدن به مردم و استفاده از اشیاء آفریده شده اطم . اما در افراد پرخاشگر ، تمایل شدیدی برای عشق ورزیدن به اشیاء و استفاده از مردم به چشم می خورد . وقتی که فردی از فردی دیگر استفاده می کند در واقع ، با او به مثابه یک شیئ رفتار کرده است و گفته می شود که او را تبدیل به شیئ کرده است . به گفته جرج باچ و رونالد دویچ وقتی که کسی از یک شخص دیگر شیئی می سازد ، خود را نیز به شیئ تبدیل می کند . شخصیت فرد پرخاشگر ، با هر عمل پرخاشگرانه ای افت می کند زیرا هر گاه که او به خویشتن فرد دیگر تجاوزمی کند ، خود را خوار و خفیف می سازد .

ششمین پیامد پرخاشگری ، احساس بیگانگی و دوری از دیگران است . افراد پرخاشگر برای خود وضعیتی دو سر کور خلق می کنند . آنان برای کسانی که می توانند آنها را مطیع سازند احترام قائل نیستند و پیوسته از روابط عمراه با بردباری و مساوات می ترسند . مطالعه در رفتار فردریک کبیر پادشاه جنگ طلب قرن هیجدهم پروس ، این وضع را تایید می کند . او به افراد زیر سلطه اش می گفت : اطاعت کنید .

اما قبل از مرگش ، به شکلی کنایه آمیز گفت : « از فرمان دادن به بردگان خسته شده ام » . بسیاری از افراد چون همسران سلطه جو ، پدر و مادر دیکتاتور ، معلمان کنترل کننده و مدیران پرخاشگر نیز مانند

 فردریک کبی ر درمی یابند که رابطه داشتن و کارکردن با افرادی که زیر سلطه آنان هستند ، بسیار ناامید کننده و ناگوار است .

همچنین ، پرخاشگری از میزان عشق طرف مقابل می کاهد . فرد زیر سلطه ، سرانجام ، احساس دوری از فرد پرخاشگر را ، به عنوان یکی از پیامدهای تحت کنترل بودن تجربه می کند . آدولف هیتلر نیز ،

همچون بسیاری از افراد پرخاشگر ، انسانی تنها بود که خود نیز علی رغم وجود میلیون ها نفری که در اوج قدرت او ، هورا می کشیدند ، از این تنهایی مطلق آگاه بود . آلبرت اسپیر ، یکی از ملازمان ارشد

هیتلر گزارش  می دهد که فوهر به او می گفت پس از بازنشستگی نهایی خود ، خیلی زود فراموش خواهد شد . اسپیر ، گفته های هیتلر را چنین خلاصه می کند :

هر گاه که مشخص شود قدرت در دست جانشین من است ، مردم به سرعت به سمت او خواهند رفت ….همه مرا ترک خواهند گفت . او ، در حالی که با این عقیده مشغول صحبت بود ، با قدری دلسوزی به حال

خود ،ادامه داد » شاید یکی از ملازمان قبلی من ،گاه به ملاقاتم بیاید . اما نمی توانم روی چنین چیزی حساب کنم . به جز فرولین براون ، هیچکس را با خود نخواهم برد . فرولاین براون و سگم . تنها خواهم بود . چرا باید کسی ، داوطلبانه ، برای مدت زمانی طولانی د رکنار من باشد ؟ دیگر ، هیچ کس به من توجه نخواهد کرد . آنان ، همه ، در پی جانشین من خواهند رفت . و فقط شاید سالی یک بار ، برای روز تولدم ، به نزد من بیایند » .

همه افراد پرخاشگر ، مرتکب آن نوع شرارت هایی که هیتلر شده بود نمی شدند . برخی افراد به دلایل مناسبی پرخاشگر هستند ، اما آنان هم در روابط انسانی خود بهای سنگینی می پردازند . به قول شخصی ،

» من عاشق اصلاحات هستم اما از مصلحان متنفرم » .

همچنین ، پرخاشگری می تواند به سلامت خود فرد نیز آسیب جدی وارد سازد . تشکیل لخته در سرخرگ های قلب یکی از مرگبارترین بیماری های عصر ما می باشد ، بیشترین قربانیانش را از میان افراد پرخاشگر می گیرد .

دیگر پیامد منفی رفتار پر خاشگرانه آن است که پرخاشگری ، برای همه مردم ، اجتماعی نا امن به وجود می آورد . پرخاشگری رایج در جامعه ما ، حتی لذت بردن از چیزهای ساده ای را نیز ، که زمانی برای ما بسیار پیش پا افتاده و عادی محسوب می شدند ، به شکلی فزاینده خطرناک کرده است . قدم زدن در پارک به هنگام غروب ، ترک موقتی وسایل در اماکن عمومی و یا ترک منزل برای رفتن به تعطیلات و شب ها شرکت در جشن ، فقط معدودی از چیزهای خوشایند عادی انسان است که دیگر نمی توان بدون برنامه ریزی قبلی برای محافظت یا دفاع از خود ، از آنها لذت برد . در اواخر قرن بیستم ، وقتی با مسائل بسیار جدی مواجه می شویم ، ممکن است آن قدر بر روی زمین دوام نیاوریم که بتوانیم آنها را حل کنیم ، مگر آن که یاد بگیریم با پرخاشگر بودن انسانی خود کنار آئیم .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی