اینکه از قدیم الایام مردان به عنوان خواستگارى نزد زن میرفته اند و از آنها تقاضاى همسرى میکرده اند،از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت،مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت،زن را گل و مرد را بلبل،زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است.این یکى از تدابیر حکیمانه و شاهکارهاى خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است.ضعف جسمانى زن را در مقابل نیرومندى جسمانى مرد،با این وسیله جبران کرده است.
خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود.براى مرد قابل تحمل است که از زنى خواستگارى کند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن دیگرى خواستگارى کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنى رضایتخود را به همسرى با او اعلام کند،اما براى زن که مىخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر درآورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند،قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردى را به همسرى خود دعوت کند و احیانا جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگرى برود.
به عقیده ویلیام جیمز فیلسوف معروف امریکایى،حیا و خوددارى ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند،خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند; زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.