شاید نتوان هیچ هیجانی چون شادی را سراغ گرفت که انسان چنین مشتاق رسیدن به آن باشد و هرچه بیشتر به دنبالش برود آن را دست
نایافتنیتر و دورتر ببیند. به راستی، چرا چنین است؟ ما سراغ تحصیل و درآمد عالی و موقعیت اجتماعی میرویم تا شاید اندکی خود را شادتر بیابیم، ولی به محض رسیدن به این موارد، میپنداریم که شادی را باید در موارد دیگری جست. آیا واقعاً شادی به همین میزان دیریاب است و به سختی میتوان به آن دست یافت؟
اصلاً آیا منظور ما از شادی تعریفی درست است؟ چرا برخی از افراد در بحبوحه مشکلات و سختیهای زندگی شادند و برخی دیگر در رفاه و آسایش احساس شادی نمیکنند؟