یکی از مفاهیم عام اخلاقی، مفهوم احسان است که به عنوان یکی از مفردات حوزه خانواده در قرآن قابل بررسی و تبیین می باشد. این واژه با توجه به آیات ذیل مورد تحقیق قرار می گیرد.
« و وصینا الانسانَ بوالدیه حُسنا»(العنکبوت/8)(1).
« و بالوالدینِ احسانا»(البقره/83).
احسان از ریشه حسن می باشد و عبارت است از هر چیزی که موجب نشاط و سرور برای انسان شود(الراغب الاصفهانی، 1412: 117)، احساس خوشی، رضایت و تحسین را در ما برانگیزد و با غرض و هدف موردنظر موافقت و سازگاری داشته باشد. بعضی از اهل لغت ضد( ابن منظور، 1405، ج13: 114) یا نقیض( طریحی، 1375، ج6: 235)آن را قبح و بعضی سوء(الراغب الاصفهانی، 117: 1412) دانسته اند. در کاربرد قرآنی، این واژه دارای دو مفهوم دانسته شده است؛ گاه در معنای احسان و بخشش به دیگران« احسِنْ کما احسَنَ اللهُ إلیک»(القصص/77)(2) و گاه در معنای انجام هر کار نیک و آنچه که بر امت اسلامی به صورت معروف واجب شده(طبرسی، 1406، ج1: 298) به کار رفته است.
«إن الذین آمنوا و عملوا الصالحاتِ إنا لا نُضیعُ اجرَ من احسنَ عملا»(الکهف/30)(3)
در این صورت، تمام نکات اخلاقی و مثبت را شامل می شود و دامنه کاربرد آن، هم امور دنیوی( اعم از خانواده و اجتماع) و هم امور دینی را در برمی گیرد، البته اثر و نتیجه عمل هر کسی، چه خوب و چه بد، علاوه بر اینکه بر غیر اثر می گذارد به خود او نیز برمی گردد.
« إنْ احسنتمْ احسنتم لانفسکم و إنْ اساتُم فَلها»(الاسراء/7)(4)
مقصود از این آیه، همانند آیه « من عملَ صالحا فلنفسه و من أساء فعلیها...» فصلت/46)(5) این نیست که کار نیک به نفع صاحبش و کار زشت به ضرر او تمام می شود؛ بلکه این است که اثر احسان به خود احسان کننده و اثر کار سوء نیز به خود او برمی گردد.
1. رابطه های معنایی احسان