حجت الاسلام حسن امان الهی

استاد دانشگاه و مشاور خانواده

حجت الاسلام حسن امان الهی

استاد دانشگاه و مشاور خانواده

با نگاهی ویژه به مقوله خانواده و محبت

"مطالب گاهاً به روز رسانی می گردند؛ به کانال ما در شبکه های اجتماعی ملحق شوید"

۱۶دی

1-چرا ازدواج نیمی از دین را کامل می کند؟

   زیرا غرایز جنسی و فشارهای روحی و احساس تنهائی و بیهودگی و نداشتن پناهگاه و عدم احساس مسئولیت اجتماعی و دیگر زیانهای مجرد بودن ، به ریشه و اساس ایمان لطمه می زند و آن را متزلزل می کند . اما در اثر ازدواج و تشکیل کانون خانواده و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و محبوب و همدم و دلسوز ، هم غریزة جنسی کنترل می شود و هم آرامش روحی به وجود می آید و هم توکل انسان به خدا بیشتر می شود از حالت پریشانی و بی پناهی خارج می شود ، احساس امنیت و شخصیت می کند ، چشم و فکرش از جاهای دیگر کنده و به همسرش متوجه می گردد و...و در نتیجه به خداوند تقرب بیشتری پیدا می کند و  لطف خداوند بیشتر شامل حالش می شود و ایمانش تقویت و کامل می گردد.(کتاب جوانان و انتخاب همسر ، علی اکبر مظاهری ص 18)

 

2-مناسبترین زمان برای ازدواج دختران و  پسران چه سنی می باشد؟

    بلوغ، یک پدیده طبیعی است که زمان آن در همه کس و همه جا یکسان نیست. از مطالعه حالات انسانها در نقاط مختلف جهان، این حقیقت به دست می‏آید که معمولاً دختران و پسرانی که در نقاط گرمسیر زندگی می‏کنند و با شرایط رشد و نمو آن مناطق پرورش می‏یابند، زودتر از جوانانی که در نقاط سردسیر زندگی می‏کنند به حد بلوغ می‏رسند.مطالعه تاریخ زندگی اعراب در عربستان که یک منطقه گرم و سوزان می‏باشد می‏تواند شاهدی بر این واقعیت باشد.البته برای استقلال در امر ازدواج، تنها رسیدن به سن بلوغ جنسی کافی نیست، بلکه علاوه بر آن، دختر و پسر باید «رشید» باشند، یعنی بتوانند مصلحت خود را تشخیص دهند تا اراده آنان در امر ازدواج، یک رکن اساسی به شمار آید.معنای رشد انسان همانند سایر موجودات زنده، پیوسته در حال تغییر است و این تغییر طبیعی و همگانی به صورت افزایش در قد، وزن و پیدایش عادتها و مهارتها و بطور کلی تغییر در رفتار در جنبه‏های اجتماعی، اقتصادی و عاطفی، به تدریج ظاهر می‏شود و این همان چیزی است که در روانشناسی رشد مورد بحث و گفتگو قرار می‏گیرد.رشد عبارت است از دقت و زیرکی و مواظبت برای سود بردن در معاملات و حفظ و نگهداری مال از اتلاف و صرف کردن آن در مواردی که عقلا به کار می‏برند.رشد، توانایی و قدرت فکری فرد در امور اقتصادی و اجتماعی است.

حضرت امام خمینی(ره) «رشد» را اینگونه معنا کرده‏اند:«رشد عبارت است از دقت و زیرکی و مواظبت برای سود بردن در معاملات و حفظ و نگهداری مال از اتلاف و صرف کردن آن در مواردی که عقلا به کار می‏برند.»

(1)با این بیان می‏توان رشد در دختران را اینگونه معنا کرد:«توان در اداره زندگی و تربیت فرزند و قبول مسؤولیت مادری و حسن روابط اجتماعی.»بنابر این ممکن است کودکی به سن بلوغ رسیده باشد و نسبت به تکالیف عبادی مثل نماز و روزه، مسؤول باشد، ولی توان انجام فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی را نداشته باشد. در این صورت چنین فردی «بالغ» هست ولی رشید نیست.سن آماده شدن یک دختر برای ازدواج، بستگی به درک عقلی و بلوغ روانی او دارد؛ امکان دارد دختری در سن چهارده سالگی و حتی کمتر قوه درک و مسؤولیت پذیری خانوادگی را داشته باشد و بتواند خانواده‏ای را اداره کند و فرزندان خوبی تربیت کند اما، یک زن سی ساله از اداره خانه و درکمسؤولیت بازماند. پس آنچه که در ازدواج مطرح است، آمادگی دختر و پسر است، خواه به سن قانونی!! رسیده باشند یا نرسیده باشند.در قانون مدنی سابق، سن ازدواج برای دختر را 15 سال و برای پسر 18 سال تعیین کرده بودند و ازدواج پسران و دختران، قبل از این سن ـ مگر در موارد استثنایی ـ ممنوع بود.عدم توجه به اوضاع جغرافیایی و منطقه‏ای، عادات و عرفیات و تحول وضع جوانان در دنیای امروز، مشکلاتی را در عمل به وجود خواهد آورد. در عصری که روابط دختر و پسر آسانتر شده و با تغذیه بهتر و آموزش جدید و استفاده بیشتر و گسترده‏تر از وسایل ارتباط جمعی، نوجوانان زودتر از گذشته به رشد فکری و بلوغ جنسی می‏رسند، بالا بردن سن ازدواج، به دشواری قابل توجیه است.«زمانی که در بریتانیا حداقل سن ازدواج پسر را بیست و یک سال و حداقل سن نامزد احراز نخست‏وزیری را هیجده سال تصویب کرده بودند، مردم آن کشور اعتراض کردند که آیا مردی که می‏تواند در سن هیجده سالگی نخست وزیر شود و مملکتی را اداره کند، برای ازدواج کردن باید سه سال صبر کند؟ قانونگذاران پاسخی داده بودند که بیشتر به شوخی شباهت دارد؛ آنها گفته بودند: «گاهی اداره یک زن از اداره یک کشور مشکل‏تر است.»!

(2)از طرف دیگر بالا بردن سن ازدواج و محدود کردن دختران و پسران جوان که گرفتار غریزه سرکش نیاز جنسی خود هستند، عاملی برای آلوده شدن آنها و شیوع فساد و فحشا در جامعه است. پسری که قبل از هیجده یا بیست سالگی از دیدگاه قانون مجاز به تشکیل خانواده نباشد و دختری که تحت فشار روحی و احساسی قرار گرفته و نتواند آزادانه ازدواج مشروع کند، باید منتظر پیامدهای منفی و نامطلوب جنسی، روانی و اجتماعی آن بود.خلاصه اینکه سن مناسب ازدواج، بلوغ جسمی و رشد فکری است که اسلام حد بلوغ جسمی را بیان کرده ولی حد رشد فکری را معین نکرده بلکه تشخیص آن را در اختیار خود دختر و پسر و اولیای آنها قرار داده است.طرفداران بالا بردن سنّ ازدواج می‏گویند:

1 ـ پسران و دختران قبل از هیجده و پانزده سالگی صلاحیت تشکیل خانواده را نداشته و قدرت تحمل مشقات و مسؤولیتهای سنگین خانوادگی را ندارند.

2 ـ ازدواجهای زودرس عامل مهم وقوع جرم است.

3 ـ زنانی که از خانه شوهر فرار کرده و از آن متنفّر می‏شوند، اکثرا زنانی هستند که در سن کمتر از سن قانونی به خانه شوهر رفته‏اند.در پاسخ باید گفت: درست است که ازدواجهای بی‏موقع و زودرس، یعنی ازدواجهایی که توأم با رشد کافی جسمی و فکری نبوده و با آمادگی کامل برای زناشویی صورت نگرفته باشد، چه بسا موجب خیانت، بی‏مهری، اختلافات خانوادگی و انواع جرمها شود؛ ولی دختر و پسری که رشد و آمادگی کافی پیدا کرده و از نظر جسمی و روحی آمادگی کامل برای زناشویی دارند، هیچ دلیلی نمی‏تواند مجوّز بالا بردن سن ازدواج آنها باشد.همین مسأله نادرست بودن ازدواج زودرس و بروز بی‏مهری و بی‏علاقگی در کلامی از امام(ع) مورد توجه و عنایت قرار گرفته است. مردیمعمولاً دختران و پسرانی که در نقاط گرمسیر زندگی می‏کنند و با شرایط رشد و نمو آن مناطق پرورش می‏یابند، زودتر از جوانانی که در نقاط سردسیر زندگی می‏کنند به حد بلوغ می‏رسند.به امام صادق(ع) یا امام موسی کاظم(ع) عرض کرد: «ما فرزندان خود را در خردسالی همسر می‏دهیم.» حضرت فرمود: «اگر در خردسالی ازدواج کنند به آسانی الفت می‏گیرند.»

(3)مناسب ازدواج دختران در تعبیر رسول خدا(ص)رسول خدا(ص) می‏فرماید:دختران باکره مانند میوه‏های روی درختانند اگر بموقع چیده نشوند، اشعه آفتاب آنها را فاسد می‏کند و وزش باد آنها را پراکنده می‏سازد؛ همچنین دختران وقتی به حدّ بلوغ رسیدند و مانند زنان، در خویشتن تمایل جنسی احساس کردند، دارویی جز ازدواج ندارند و اگر همسر نگیرند، از فساد ایمن نیستند، چرا که بشرند و بشر از خطا و لغزش مصون نیست.»

(4)سن آماده شدن یک دختر برای ازدواج، بستگی به درک عقلی و بلوغ روانی او دارد.در این حدیث، حضرت(ص) تشبیه بسیار لطیف و دقیقی فرموده است. همانطور که میوه نه در زمانی که کال و نارس است، باید چیده شود و نه زمانی که بپوسد و فاسد شود، دختری که نتواند شوهر را درک کند و از وظایف همسرداری عاجز باشد و نتواند قبول مسؤولیت کند، میوه کال و نارسی است که هنوز باید روی درخت (خانه پدر) بماند تا گذشت زمان او را رسیده و شیرین کند و باز اگر دختری نشاط و طراوت جوانی را از دست بدهد و ازدواج نکند، در حقیقت همان میوه روی درخت مانده‏ای است که هر چه بیشتر بماند بر افسردگی و پژمردگیش افزوده می‏شود.

خانم ... از اهواز برای ما می‏نویسد:«هفده ساله بودم. کاردانی، هنرمندی و مدیریت من زبانزد همه بود. پس از برگشتن از مدرسه و انجام تکالیف خود به کمک مادرم می‏شتافتم ... نزدیک به پایان دوره متوسطه بودم که خواستگارانی به منزل ما رفت و آمد می‏کردند، اما همه آنها با یک پاسخ روبرو می‏شدند: «نه، دختر ما هنوز کم سن است، ما آمادگی نداریم و ...» چند سالی همینطور گذشت تا اینکه برادرم شهید شد، شهادت او آنچنان پدر و مادرم را داغدار کرد که از آینده من غافل شدند. سن من بالا رفته و اضطراب و افسردگیهایم افزایش یافته است، آینده‏ام نامعلوم است؛ اکنون که 27 سال دارم، کمتر کسی به خواستگاریم می‏آید، احساس می‏کنم که نیاز به پشتوانه روحی و همسری دارم که به او محبت کنم و از او محبت ببینم ... از شما می‏خواهم به پدران و مادران سفارش کنید تا نیازهای روحی ـ روانی فرزندانشان را دریابند و از سختگیریها و پندارهای نادرست پرهیز کنند.»تفاوتهای سنی دختر و پسر در ازدواج آیا بین تفاوت سنی زن و شوهر و موفقیت آنها در امور زندگی و زناشویی ارتباطی وجود دارد؟از آنجا که زمان بلوغ دختر و پسر متفاوت است، رسیدن به سن آمادگی برای ازدواج نیز در آنها همزمان نخواهد بود. به علاوه چون پایان تمایل جنسی زن زودتر از مرد فرا می‏رسد، به نظر می‏رسد که با تفاوت سنی 5 تا 6 سال بین زن و مرد، می‏توان مطمئن بود که سن یائسگی زن تا حدودی با فروکش کردن تمایلات جنسی مرد مصادف می‏شود و ضریب موفقیت این زن و شوهر در امر همسرداری و حاکم کردن روح فداکاری و صفا بیشتر خواهد بود.اگر تفاوت سنی زن و مرد زیاد باشد و سن مرد خیلی بیشتر از سن زن باشد، ممکن است با همسر خود همچون دخترش رفتار کند و همسر جوان هم چه بسا شوهرش را به جای پدر خود بگیرد و در نتیجه رابطه بین آنها دوستانه و مودت‏آمیز نباشد. نقطه مقابل اینکه اگر سن زن خیلی بیشتر از مرد باشد، شاید در برخورد با همسر جوانتر از خودش، بیشتر نقش مادر یا پرستار را ایفا کند نه نقش یک همسر را و در هر دو صورت ناآشنایی و عدم پختگی یکی از آنها ممکن است دیگری را بی‏حوصله کند و بی‏تفاوتی یکی می‏تواند خشم و دلزدگی دیگری را برانگیزد؛ زیرا بین این زن و شوهر، توازن و تعادل روحی و جنسی ضعیف است و قادر به درک نیازهای یکدیگر نیستند.

پاورقیها: 1 ـ تحریرالوسیله.

2 ـ بهشت خانواده، سید جواد مصطفوی، ج2 ص66.

3 ـ کافی، ج5، ص398.

4 ـ همان مدرک، ص337 ـ وسایل الشیعه، ج14 ص39.

3-در موقع خواستگاری  دختر و پسر دربارة چه مسائلی باید از یکدیگر سوال کنند؟

پرسش و پاسخ، حتی المقدور به صورت حضوری انجام پذیرد، زیرا اولاً میزان شناخت شما را وسیعتر نموده و ثانیاً احتمال دخالت احساسات را به حداقل می رساند. همچنین برای اینکه شناخت شما از طرف مقابلتان دقیق و شفاف باشد، سعی نمایید پرسشها و پاسخها را کاملاً به صورت رسمی و خالی از هرگونه عبارات عاطفی مطرح نمایید. 

 دقت داشته باشید که اصل جوابها و کیفیت آنها، نشان دهنده نوع شخصیت و دیدگاههای طرف مقابل شما و نیز نشان دهنده میزان رشد فکری و عقلی اوست.

 بعد از مطالعه سؤالات متوجه خواهید شد که پرسیدن برخی از این سؤالات در جلسه اول خواستگاری ضرورتی ندارد و در صورت نتیجه گیری اولیه، در جلسات بعدی مطرح شوند بهتر است، که تقسیم بندی آن بر عهده خود شما می باشد.

  ممکن است شما احتیاج به پرسیدن برخی از این سؤالات نداشته باشید، به این دلیل که یا قبلاً از آنها اطلاع داشته اید و یا اینکه سؤال مورد نظر در مورد طرف مقابل شما صدق نمی کند.

 سؤالاتی را که فکر می کنید مطرح کردن آنها ضروری میباشد و در این مجموعه سوالات گنجانده نشده را نیز به سؤالات خود بیفزایید.

 نکته بسیار مهم:

 پرسشنامه، تنها یکی از راههای شناخت همسر ، آن هم به صورت تقریبی و نسبی بوده و نمی تواند انسان را از تفکر، مشورت و تحقیق بی نیاز کند.

 بخش اول:

 سؤالات مربوط به آینده زندگی: 

1- به نظر شما مهمترین عامل موفقیت در زندگی چیست؟

2- ملاک خوشبختی و موفقیت را در چه می بینید؟

3- افکار مذهبی همسرتان و خانواده او، چقدر برای شما اهمیت دارد؟

4- چه صفاتی را برای همسر آینده خود لازم می بینید؟

5- نظر شما در مورد مراسم عقد و عروسی چیست؟

6- نظر شما در مورد مهریه چیست؟

7- زندگی در شهری دیگر را چگونه می بینید؟

8- آیا آمادگی دارید کمبودهای اقتصادی همسرتان و خانواده او را نادیده بگیرید؟ تا چه حد؟

 بخش دوم:

سؤالات مربوط به خانواده همسر

1- از نظر اجتماعی، خانواده شما چه ایده هایی دارند؟(مثلاً در مورد جامعه، مردم، مشکلات و...)

2- سطح فرهنگی و طرز تفکر خانواده خود را چگونه ارزیابی می کنید؟

3- خانواده شما چقدر مذهبی هستند؟

4- خانواده شما سنتی هستند یا متجدد و یا معمولی؟

5- خانواده شما شاد و پر جنب و جوش هستند یا ساکت و آرام؟

6- خانواده شما مرد سالار است یا زن سالار یا شایسته سالار؟

 بخش سوم:

سؤالات مربوط به مسائل اقتصادی  

1- انتظارات اقتصادی شما از همسرتان تا چه اندازه است؟

2- نظر شما در مورد کار کردن همسرتان در خارج از منزل چیست؟

3- چه کاری را برای اشتغال انتخاب خواهید کرد؟

4- تصور شما از صرفه جویی چیست؟

5- چقدر معتقد به صرفه جویی و قناعت در منزل هستید؟

6- شما مایلید همسر شما در خرید لوازم زندگی، چه مسائلی را رعایت نماید؟  

بخش چهارم:

سوالات مربوط به مسائل فرهنگی 

1- تحصیلات شما چقدر است؟

2- آیا قصد ادامه تحصیل دارید یا خیر؟ در چه رشته ای و از چه طریقی و در کجا؟

3- در طول سال چند کتاب غیر درسی مطالعه میکنید؟

4- مطالعات شما اغلب در چه زمینه هایی بوده است؟

5- بهترین کتابهایی که تاکنون خوانده اید را اگر ممکن است نام ببرید؟

6- معمولاً چه نشریاتی را مطالعه می کنید؟

7- اگر ممکن است چند نفر از شخصیتهای مورد نظر و احترامتان[ شخصیتهای فرهنگی، مذهبی، هنری، سیاسی و...] را نام ببرید و دلیل محترم بودن آنها نزد شما چیست؟ 

بخش پنجم:

سؤالات مربوط به مسائل روحی و عاطفی 

1- از چه نوع افرادی احساس انزجار و ناراحتی می کنید؟ چرا؟

2- اجتماعی بودن در نظر شما یعنی چه؟

3- خودتان را تا چه اندازه ای اجتماعی می دانید؟

4- در اصلاح دیگران چگونه عمل می کنید و نوع واکنشهای شما در مقابل مشکلات چگونه است؟

5- چقدر خود را خونسرد می دانید؟

6- منطقی بودن را چه می دانید؟

7- چقدر در زندگی خود را منطقی میدانید؟

8- واقع گرا هستید یا احساساتی؟

9- بیشتر تأثیر گذارید یا تأثیر پذیر؟ به چه میزان؟

10- چه چیزهایی موجب ناراحتی و عصبانیت شما می شود؟

11- در مواقع عصبانیت چه می کنید؟

12- دروغ گفتن را در چه مواردی جایز می دانید؟

13- در چه مسائلی سختگیر هستید؟

14- آیا انتقاد پذیر هستید؟در مقابل انتقاد چه عکس العملی از خود نشان می دهید؟

15- چگونه از دیگران انتقاد می کنید؟

16- در اکثر اوقات شاد هستید یا افسرده؟

17- در زندگی چگونه تصمیم می گیرید؟ تا چه اندازه قدرت تصمیم گیری دارید؟

18- در مسائل اساسی زندگی شخصیتان، خودتان تصمیم می گیرید یا خانواده تان؟

 بخش ششم:

سؤالات مربوط به مسائل مذهبی

 1- اعتقادتان به خدا چگونه است؟ آیا این اعتقاد توانسته شما را از گناه باز دارد؟

2- آشنایی شما با مسائل و دستورات مذهبی چقدر است؟

3- آیا مایل هستید همسر شما تمایلات مذهبی داشته باشد یا خیر؟

4- رعایت حجاب را تا چه اندازه ضروری می دانید؟ تا چه حد آن را رعایت می کنید؟دلیل آن چیست؟

5- چقدر با قرآن آشنا هستید؟

 بخش هفتم:

سؤالات مربوط به روابط خانوادگی

1- میزان دلبستگی شما به پدر و مادرتان تا چه حد است؟

2- پدر و مادر شما چگونه با شما برخورد می کنند؟

3- چقدر در فامیل و خانواده محبوبیت دارید؟ دلیل آن چیست؟

4- عکس العمل والدین شما در مقابل شکستهای شما در زندگی چگونه است؟

 بخش هشتم:

اساسی ترین سؤالات خواستگاری

1- چه توقعاتی از زندگی آینده خود دارید؟

2- چه توقعاتی از همسر آینده خود دارید؟

3- آرزوهای بزرگ شما چیست؟

4- مشکلات را چگونه و تا چه حد تحمل می کنید؟

برخی سؤالات نیز هست که بهتر است به صورت غیر مستقیم پرسیده شوند، مثلاً در مورد اطلاع از وجود بیماری خاص در طرف مقابل بگویید:

" من از نظر سلامتی روحی و جسمی مشکلی ندارم، شما چطور؟ "

 نکته مهم دیگر آنکه اگر نسبت به نوع خاصی از گرایشات سیاسی یا فکری و عقیدتی و یا حتی شخص خاصی حساسیت مثبت یا منفی دارید، حتماً آن را به صورت کامل بیان نموده و نظر طرف مقابل را در مورد آن بدون تعارف و ملاحضه بخواهید.

 در اینگونه جلسات بدون تعارف و یا رو دربایستی و با آرامش کامل و با  وقت کافی به گفتگو و تبادل نظر پرداخته و از عجله کردن به شدت بپرهیزید.بعد از پایان جلسه، در منزل خود به نتیجه گیری و پردازش آنچه میان شما و طرف مقابل مطرح شده پرداخته و نتیجه گیری کنید.

 

4- چرا فقط پسرها به خواستگاری دخترها می روند چه اشکالی دارد در مواردی که دختر کسی را برای همسری خود شایسته می بیند  دختر در خواست خواستگاری کند ؟

     آنچه در فرآیند خواستگاری رخ می دهد این است که از طرف خانواده پسر یا از طرف خود پسر به خواستگاری دختر می روند یعنی در واقع پیشنهاد ازدواج با دختر را مطرح می کنند و دختر حق دارد انتخاب کند و جواب مثبت دهد و همچنین حق دارد رد کند و جواب منفی بدهد. اما این که فرمودید آیا دختران نیز می توانند از همسر مورد علاقه خود خواستگاری کند این یک مسأله فرهنگی است نه یک مسأله شرعی و قانونی و حقوقی.

از این رو در بعضی از کشورها مانند هندوستان در بعضی از مناطق آن مرسوم است که خانواده دختر به خانواده پسر پیشنهاد ازدواج می کند یعنی خواستگاری بیشتر از ناحیه خانواده دختر انجام می گیرد یا حداقل از طرف خانواده دختر پیشنهاد می شود که ما آمادگی داریم که دخترمان را به ازدواج پسر شما درآوریم در چنین فرهنگ هایی خواستگاری زن از مرد از قدر و منزلت زن نمی کاهد و او را در چشم مرد کوچک نمی کند و حتی اگر جواب از طرف خانواده مرد منفی باشد موجب سرشکستگی خانواده دختر نمی شود و همچنین از نظر روانی برای دختر شکننده نیست اما در کشورهایی که چنین فرهنگی وجود ندارد بلکه فرهنگ خواستگاری دقیقا برعکس می باشد مانند کشور ما خواستگاری مستقیم زن از مرد مورد علاقه مطلوب نیست و عوارضی دارد که در نهایت از نظر روانی و شخصیتی و حیثیت اجتماعی و خانوادگی به ضرر زن تمام می شود به ویژه اگر زن در این رابطه پاسخ منفی دریافت کند زیرا زنان از نظر عاطفی و هیجانی در عین حال که در سطح بالاتری از جنس مخالف هستند اما شکنندگی آنها نیز به همین میزان از نظر عاطفی بیشتر از مردهاست بنابراین در این گونه مسائل که هم احتمال دریافت پاسخ منفی و هم پاسخ مثبت وجود دارد با یک درایت خاصی باید عمل شود و در صورت لزوم اولا با افراد کارشناس و مجرب مشورت شود ثانیا بعد از مشورت از واسطه استفاده شود آن هم واسطه ای که از نظر تعهد، دلسوزی و رازداری مورد اعتماد باشد تا به صورت کاملا محرمانه کار را پیگیری کند و با مهارت و کیاست خاصی، فرد مورد نظر را تشویق و ترغیب به ازدواج کند و بعد از این که آمادگی ازدواج در او ایجاد شد به او جهت دهی کند و هدایت کند او را به سمتی که از این دختر خانم خواستگاری نماید با این شیوه هم دختر از حق انتخاب خود به خوبی استفاده نموده است و هم با واسطه و به صورت غیر مستقیم از فرد مورد نظر خواستگاری کرده و هم از آسیب های خواستگاری مستقیم در امان مانده است.

 

5- معیارهای انتخاب همسر خوب چیست؟   

  یکی از نکات بسیار اساسی ومهم در امر ازدواج وتشکیل خانواده بحث شناخت است منتها قبل از اینکه ما بخواهیم کسی را بشناسیم و مورد ارزیا بی قرار دهیم باید ملاک های شناخت را بدست بیا وریم آنگاه هم خود را مورد شناسایی قرار داده وارزش واقعی خود را وتوانایی ها وضعف وکمبود های خود را شناسایی وبدون خود خواهی دیگری را با خود مقایسه کنیم ببینیم آیا این شخص ویژگی های لازم برای همسری با بنده را دارد یا نه ؟ پس با توجه به این مقدمه می توانیم به این نتیجه برسیم  که شناخت ومعرفت وعلم خود انسان خیلی مهم است یعنی اگر ما خودمان به مفهوم واقعی زندگی شناخت داشته باشیم وبا یک دید واقعی به زندگی نگاه کنیم ؛بدانیم در پایان به چه چیزی می خواهیم دست پیدا کنیم وچه هزینه هایی را پرداخت می کنیم هزینة یک عمر تمام بدانیم که انسان ماشینش را اگر نخواست می تواند براحتی عوض کند وماشین دیگری بگیرد ؛خانه اش را اگر نخواست عوض کند وخانه  دیگری بجای آن بگیرد اما همسر چه زن وچه مرد اینگونه نیست هزینه یک عمر را باید پرداخت کند عمری که فقط یک بار انسان فرصت آن را پیدا می کند پس اینکه ما خودمان زندگی را چگونه می بینیم مهم است اگر با مطالعه پیرامون زندگی واقعی واینکه برای چه هدف مهمی بدنیا آمده ایم وچه چیزی را باید در پایان بدست بیاوریم ؛ عمر شریف را که می دهیم چه بدست می آوریم؟ پس این جهت ودید خود ما خیلی مهم است و اتفاقاً این آن چیزی است که در اختیار خود ماست و ما آن را براحتی می توانیم تغیر دهیم اما دیگری خیلی در اختیار ما نیست ما خیلی نمی توانیم در دیگران تغییر اساسی ایجاد کنیم اما خودمان را می توانیم تغییردهیم اگر این کار را نجام دادیم آنوقت اینکه آیا دیگران با ملاک های ما سازگاری دارند یا نه برای ما آسان است .

اسلام درباره ازدواج و انتخاب همسر آن قدر قانون و مطلب و تاکید دارد که انسان در شگفتى فرو مى‏رود . استاد محمد تقى جعفرى مى‏فرمود: «برتراند راسل، فیلسوف مشهور اروپایى، به من نوشت: چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و براى آن قانون وضع کرده است؟ در جواب نوشتم: مساله انسان است . با ازدواج مى‏خواهد انسان به وجود آید» .

. معیارها و ملاک هایی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است .

 الف . آنهایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتما" لازم اند.

 ب . آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارد.

 ملاک های دسته اول عبارتند از:

1. تدین و دین دار بودن فرد. زیرا انسانی که دین ندارد هیچ ندارد انسان بی دین در حقیقت مرده ی متحرک است و کسی که پای بند به دین (که اصلی ترین مسأله زندگی است) نباشد هیچ تضمینی وجود ندارد که پای بند به رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک باشد. انسان دیندار هرگز نمی تواند با همسر بی دین کنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانه ای داشته باشند.

2. اخلاق نیک داشتن که منظور داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع است . در واقع اخلاق و دین دو ملاک و معیار اصل در ازدواج و انتخاب همسر است .

اگر بخواهیم نمونه هایی از اخلاق خوب و بد را اشاره کنیم می توان موارد زیر را ذکر کرد.

 الف . خوش زبانی و بدزبانی زبان ترجمان و بیانگر احوال درون است و زبان دریچه ای است از محتویات درون فرد, زبان انسان آینده ی دل اوست

 ب . بزرگواری و حسادت

ج . خوش خلقی و کج خلقی

 د. حق پذیری و لجاجت

 3. شرافت و اصالت خانوادگی که منظور نجابت و پاکی خانواده است زیرا ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و نمی توان گفت من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیلش ندارم . زیرا این فرد شاخه ای است از این خانواده و از ریشه های همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقی , روحی عقل و جسمی آن خانواده را از راه وراثت و محیط و عادات به این فرد منتقل کرده است .

 4. عقل ; در واقع همان نور افکنی است که جاده زندگی را روشن می کند و باید زن و شوهر برای اداره ی زندگی و تربیت فرزندان از نیروی عقل و فهم مجهز برخوردار باشند و رشد عقلی کافی پیدا کرده باشند همان طور که ائمه اطهار ما را از ازدواج با افراد احمق و کم عقل نهی فرموده اند.

5- تناسب , همتایی و کفو همدیگر بودن :که از حساس ترین نکاتی است که باید در انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد همتایی و تناسب از نظر و جنبه های مختلف مثل

 الف . تدین و میزان پای بندی به دستورات شرع

 ب . همتایی و هماهنگی فرهنگی و فکری

 ج . همتایی اخلاقی و پای بندی به آداب اخلاقی

 اما ملاکهائی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کامل‌تر شدن زندگی مفیدند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارد; مانند: سلامت جسمانی(البته بستگی به نوع بیماری می تواند حتی جزء ملاکهای اصلی باشد)‌،کفو همدیگر بودن از نظر تحصیلات علمی، تناسب در زیبایی ، تناسب سنی ، تناسب مالی و سطح اقتصادی ، مؤمن واقعی بودن و...

برای اینکه بتوان به یک تصمیم صحیح و عاقلانه ای رسید بهتر است با افراد مورد اعتماد ، والدین، یا اقوام نزدیک دلسوز و عاقل و دارای تجربه مشورت کرده و با دقت کافی تصمیم مناسبی گرفت.

کتاب های معرفی شده نیز منابع بسیار خوبی برای مطالعه در این زمینه می باشد.

1- جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پارسایان

2- انتخاب همسر، آیت الله ابراهیم امینی، سازمان تبلیغات اسلامی

3- تشکیل خانواده از سری آموز خانواده، جمعی از مؤلفان، انجمن اولیاء مربیان

4- آئینه ازدواج و روابط همسران، دکتر افروز

5-بهشت جوانان (آنچه باید زن و مرد بدانند) تألیف اسدالله محمدی نیا

6- آینه ازدواج و روابط همسران، تألیف سید ضیاء الدین صدری

6-با توجه به مشکلات اقتصادی ازدواج چگونه می توان مشکلات مالی را حل کرد؟

جوان اولین مشکل را در امر ازدواج، مشکل امور مالى و اقتصادى مى‏داند. اگر زندگى ما براساس مبانى اسلام و  فطرت انسانى استوار شود، این مشکل وجود خارجى نخواهد داشت، یا بسیار اندک خواهد بود.

  1- خداوند و رهبران اسلام، در این باره نویدهاى امیدبخش فراوانى داده‏اند که مى‏توانند پشتوانه‏هاى اطمینان‏بخشى  براى جوانان باشند.

  براى نمونه خداوند مى‏فرماید: و انکحوا الایامى منکم... ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله :جوانان بدون همسر را همسر دهید... اگر  فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خود آنان را غنى و بى‏نیاز مى‏کند(نور، آیه 32). 

  این وعده و تضمین صریح و روشن خداوند است و چه تضمینى بالاتر از تضمین خدا؟! عموم کسانى را که ازدواج کرده‏اند  ملاحظه کنید، اکثر ایشان قبل از ازدواج بهره‏اى از خانه و ثروت نداشته‏اند ولى بعد از ازدواج، خانه‏دار و متمکن شده‏اند.

  2- پیامبر اکرم(ص) که امین اسرار خداوند است درباره امدادهاى الهى به جوانان مجرد چنین مى‏فرمایند: زوجوا ایاماکم،  فان الله یحسنُ لهم فى اخلاقهم و یوسع لهم فى ارزاقهم و یزیدهم فى مرواتیهم :بى‏همسرانتان را همسر دهید، زیرا خداوند در پرتو ازدواج  اخلاق آنان را نیکو مى‏گرداند و رزق و توان مالى آنها را وسعت مى‏دهد و بر مروت و ارزش‏هاى انسانى‏شان مى‏افزاید(نوادر الراوندى، ص 36). 

  و باز آن حضرت مى‏فرمایند: من ترک التزویج مخافة العیله، فقد ساء ظنّه بالله،ان الله یقول «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من  فضله»: کسى که ازدواج را از ترس فقر ترک کند همانا به خداوند گمان بد برده است، زیرا خداوند مى‏فرماید : اگر فقیر باشند خداوند با فضل و رحمت  خویش آنان را بى‏نیاز مى‏سازد(وسائل‏الشیعه، ج 3، ص 5). 

  در پرتو ازدواج، افق‏هاى جدیدى به روى انسان باز مى‏شود که پیش از ازدواج وجود نداشته، زیرا انسان در اثر ازدواج،  احساس مسؤولیت بیشترى مى‏کند و خود را مسؤول اداره زندگى جدید و تأمین معاش و حفظ آبروى خانواده مى‏بیند،  بنابراین تمام ابتکار و استعدادهاى نهفته و پنهان را به کار مى‏گیرد و از سوى دیگر فشارهاى جنسى، پریشانى، تنهایى و  احساس حقارت‏ها و کمبودها، در پرتو ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسرى مهربان و همدم و دلسوز از بین مى‏رود و در نتیجه  جان انسان شکوفا مى‏شود و شوق تکامل در او بالنده مى‏شود. بسیارى از جوانان در سایه ازدواج شخصیتى تازه پیدا مى‏کنند  و سیرشان در تمام امور، سرعت بیشترى به خود گرفته است.

 جوانان با ازدواج هویت و شخصیتی جدید پیدا می کنند و جامعه نیز برای آنها اعتبار ویژه ای قائل می شود علاوه بر این از یک سلسله تسهیلات مانند وام ازدواج و مزایای شغلی نیز برخوردار می شوند. علاوه بر این یک سلسله امکانات و وسایل زندگی به صورت جهیزیه از طرف خانواده همسرشان داده می شود که در واقع بیشتر وسایل یک زندگی مشترک برای ادامه زندگی آنها فراهم می شود دوستان و فامیل نیز با اهداء کادوهایی، ازدواج آنها را تبریک می گویند و این امکانات مادی و معنوی همراه با آرامش روانی در واقع نعمت های الهی هستند که با ازدواج سرازیر زندگی زوجین می شود.

باید توجه داشته باشید که در حال حاضر ترس از مشکلات، بیش از خود مشکلات، جوانان را از ازدواج دور مى‏سازد. واقع مطلب این است که در هیچ مسأله‏اى نمى‏توان نشست تا مشکلات حل شود و سپس اقدام نمود. همه

پیشرفت‏ها و موفقیت‏هایى که بشریت تاکنون به دست آورده مرهون اقدامات انسان‏هاى مصمم، جدى و با پشتکار قوى است که خود را به آب و آتش زده و قهرمانانه از انبوه مشکلات استقبال کرده و با عزم و اراده و تلاش بر آن فائق آمده‏اند. به قول شاعر:

         زندگى جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو                    

             نیست هنگام تأمل بى‏درنگ آماده شو 

بسیارى از جوانان همین که ازدواج کرده‏اند و خود را ناچار به کاریابى دیده‏اند، به تلاش مضاعف پرداخته و پس از چندى، زندگى خود را رو به سامان برده‏اند.

 نکتة مهم دیگر که در امر ازدواج باید به آن توجه داشت اینکه  اگر تشریفات و خرج‏هاى اضافى در امر ازدواج کنار گذاشته شود و یا تعدیل شود ازدواج یکى از سهل‏ترین امور زندگى  خواهد بود . متاسفانه امروز تجملات و رسومات غلط و نابجا موجب ترس جوانان از ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج گردیده است و تمام خانواده ها در این زمینه مسئول هستند تا با کنار گذاشتن رسومات نابجا زمینه ازدواج هر چه ساده تر جوانان را فراهم کنند. لذا اگر با خانوده ای که موقعیت اقتصادی آنها همسطح با شما باشد و موقعیت شما را درک کند می توان با مراسمی ساده و در حد توان به دور از تجملات اضافی زندگی مشترک را تشکیل داد، و یا با توافق طرف مقابل وخانواده‏اش او را به عقد رسمى خود درآورید.  ولى زمان ازدواج را دو یا سه سال به تأخیر بیندازید. این کار مزایاى زیر را در بر دارد:

1- از شیرینى دوران نامزدى که دلپذیرترین دوران زندگى است بهره‏مند مى‏شوید.

2- مخارج سنگین ازدواج بر دوش شما سنگینى نمى‏کند.

3- به تدریج در برخورد با مشکلات و تلاش براى حل آنها، پختگى بیشترى براى زندگى کسب مى‏کنید.

4- در طى این مدت،اگر مشکل کاری داشته باشید و یا در حال تحصیل می باشید،کم کم در جستجوى کار برمى‏آیید تا بتوانید در کنار تحصیل، کارى نیز دست و پا کنید و بدین صورت بر مشکلات اقتصادى فائق آمده و زمینه‏هاى ازدواج را فراهم مى‏کنید.

 

Amanalahi

نظرات  (۱)

با سلام
صحبت های شما در مورد ازدواج در تالار حکمت دانشگاه شیراز واقعا مفید بود .این رزق و روزی بنده بود که به این کارگاه برسم با توجه به اینکه شهرستان بودم. خدا خیرتان دهد . با مشاورهای کشوری متعددی صحبت کرده بودم اما صحبت های شما جنسش فرق داشت .اجرتان با حضرت علی (ع)
پاسخ:
علیک سلام
این نظر لطف شماست، خدا را شکر، انشاالله همین گونه باشد که فرمودید. به امید توفیق روزافزون شما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی